فرهیختگان کندر

آبادانی ، شکوه ، پیشرفت ، توسعه و تعالی شهر کندر ،دیار کهن عمیدالملک کندری

فرهیختگان کندر

آبادانی ، شکوه ، پیشرفت ، توسعه و تعالی شهر کندر ،دیار کهن عمیدالملک کندری

دبیرخانه و مجمع فرهیختگان کندر در مهرماه 1395 کار خود را با گردهمایی تعدادی از نخبگان علمی ، فرهنگی و اجتماعی شهر کندر با هدف توسعه و تعالی این شهر کهن که در خراسان رضوی ،شهرستان خلیل آباد مرکز بخش ششطراز می باشد ،آغاز کرد.

بایگانی

رباعی های منتسب به عمیدالملک کندری
 عجب تحفه هایی مرا شد به کام        ز الطـاف سلطـان پخته و خام

 یکی این جهانم بدادی و نام    دـگر آن جهان را به تیغ خدام

   🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀

     تا بر سر  قدرتی  غلامت  گردند     چتری همگان به روی بامت گردند

وای از پس فردایی که معزول شوی  چون زهر هلاهلی به جامت گردند

🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿

   عمیدالملک ابونصر منصور بن محمد کندری وزیر طغرل سلجوقی از دهقان زاده های ناحیة بشت از ولایت کندر بود در ایام جوانی به نیشابور آمد  و جزو مأمورین مالیات گردید و پس از چندی در خدمت امام موفق نیشابوری درآمد و این موقعی بود که امام موفق در دستگاه طغرل صاحب نفوذ بود. ابونصر کندری بوسیلة امام موفق بخدمت طغرل راه یافت و چون مردی باهوش و دانا بود بزودی معروف گردید.

ابونصر کندری مردی عالم و دانا و خوش سیما و خوش بیان بود و بیشتر زبانهای را به خوبی میدانست. از جمله زبانهای عربی و هندی و ترکی را و با هر طایفه ای بزبان خود آنها صحبت می کرد. وی مردی نویسنده و ادیب و شاعری توانا بود .

( البته پس از قتل وی به دستور خواجه نظام الملک رقیب دیوانی او تمامی آثار و نوشته هایش از جمله اشعار وی جمع آوری و نابود شد لذا کمتر اثری از ایشان تا کنون باقی مانده است و این از دیگر رسومات نابخردانه ای بود که خواجه نظام الملک در دربار حاکمان ایرانی برجای نهاد .)

و چون به مقام صدارت رسید دستور داد دیوانها و دفترهای دولتی و مکاتبات رسمی را بفارسی نویسند و ترکان را به آموختن فارسی تشویق کرد.

عمیدالملک کندری مذهب حنفی داشت و در اوایل در این مذهب متعصب بود. اما بعد از این تعصب دست کششد. او شغل وزارت را بخوبی از عهده برآمد و با ثروت و تمکن زیادی که داشت همة امراء و رؤساء و لشگریان را بخود جلب کرده بود. ولی نسبت به اهل سنت و جماعت مخالف شدیدی داشت و سعی می کرد آنها را متفرق ساخته و از دیار خود آواره نماید و شاید یکی از دلایل دشمنی شدید خواجه نظام الملک ۱۶ و همین موضوع بود. در کتاب منشأت بهانی تألیف غیاث الملک اسمعیل بن نظام الملک ابرقوهی که در سال ۷۴۶ تألیف شده می نویسد:

ابونصر کندری عمیدالملک در زمان وزارت سلطان طغرل بر ولایت و رعیت توقیعی نداشت. (یعنی حقوق نمیگرفت) اما بهر وقت از خزانه اخراجات عالی همتانة او کردندی. چون سلطان طغرل وفات یافت و اولادی از او باقی نماند برادرزادة او الب ارسلان سلجوقی جانشین او شد و خواجه نظام الملک را بوزارت برگزید وی که با عمیدالملک کندری بسیار دشمن بود دستور داد تا او را دستگیر و زندانی ساختند و پس از چندی او را مخلولاً به نیشابور نزد ابی علی حسان بن سعید منیعی فرستاد.

منیعی همان کسی است که جامع منیعی نیشابور را ساخت و این در موقعی بود که منیعی ریاست نیشابور را داشت و قطعاً قبل از آن زمانی بود که منیعی امور دنیایی را ترک گفته و بعبارت و اعتزال بسر می برده است.
عمیدالملک کندری را یک چند در نیشابور در بند داشتند پس از آن او را به مرو فرستادند و یک سال دیگر نیز در آنجا زندانی بود تا اینکه عاقبت او را با وضعی فجیع بقتل رسانیدند و سرش را به نیشابور و جدش را به کندر فرستادند و این در سال ۴۵۶ بود. (کامل ابن ایثر)
حسن صباح در ضمن نامه ای که در جواب سلطان ملکشاه سلجوقی نوشته و ایرادهایی که در آن نامه بکارهای ناصواب خواجه نظام الملک می گیرد چنین می نویسد. نظام الملک که کدخدای ملک است. خواجه ای چون ابونصر کندری را که در هیچ عهدی و در هیچ ملک چنان کدخدائی پای در میان کار ننهاده به تذویر آنکه در ملک وصال سلطان تصرف می کند. شهید کرده و از میان برداشت.

(کتاب اسناد و نامه های تاریخی ص ۳۵)
امام علامة رضی الدین نیشابوری که از اجلة علما و فقها است در نیشابور سکونت دارد حکایت می کند:
که وقتی طغرل به نیشابور آمد. وزیر او ابونصر کندری بود. سلطان معتزلی بود وزیرش شیعی او امر کرد بر بالای منبر تمام مذاهب را لعن کردند و چون امام قشیری این شنید از مملکت طغرل خارج شد و گفت من نمی توانم در مملکتی که مسلمانان را لعن می کنند بمانم و امام الحرمین نیز از نیشابور خارج شد و به حجاز رفت.(آثار البلدان ـ ص ۴۷۴)
عمیدالملک کندری در موقع مرگ بیش از ۴۰ سال نداشت و شاید یک دلیل دیگر قتل او علاوه بر موضوع اختلاف مذهب این بود که الب ارسلان میترسید که عمیدالملک با آن همه لیاقت و علم و تدبیری که داشت فته ای برانگیزد و داعیه ای بر پای سازد. عمیدالملک کندری در نظم و نثر استاد بود دارای معلومات و فضایل بسیار بوده است و در اغلب کتب رجال این موضوع تصریح شده است. سخن سرای نامی فخرالدین اسعدگرگانی در مدح عمیدالملک کندری اشعاری دارد که در ضمن آشنایی او به زبانهای مختلف وصف می کند. آنها به زبان دانی عمیدالملک و ضمناً به شاعری او نیز اشاره می نماید و از این اشعار نیز چنین معلوم می گردد که ترغیب و تشویق او در پیشرفت و رونق نثر و نظم فارسی بسیار مؤثر بوده است.

چو ایزد بنده ئی را یار باشد        دو چشم دولتش بیدار باشد
ز پیروزی بدست آرد همه کام      ز بهروزی بچنگ آرد همه نام
حکیمی زیرکی مرد آزمائی         کریمی نیکخوئی نیک رأی
سخنگوئی سخندانی ظریفی      هنرمندی هنرجوئی لطیفی
کجا درگاه سلطان را عمید دست  بهر کاری و هر جائی حمیدست
به پیروزی و بهروزی مؤید            ابونصر است و منصور و محمد

ازین گیتی سوی دانش گراید       زدانش یافتن دانش فزاید
خرد را پیش خود دستور دارد       دل از هر ناپسندی دور دارد
هر آوازی بداند چون سلیمان        هزاران دیو را دارد فرمان
چنان گوید زبان هفت کشور          که گویی زان زمنش بود گوهر
طرازی ظن رد کاو از طراز است    حجازی نیز گوید از حجاز است
چو نژ هر زبانش خوشتر آید           بنظم آن زبان معجز نماید
دری و تازی و ترکی سرآید           به الفاظی که زنگ از دل زداید

چو با کهتر ز خود سازد پدروار       چو با مهتر همی سازد پسروار
بود با همسران مثل برادر             نباشد رادمردی زین فزونتر
ز هر شهری بدو گرد آمدستند       ببحرجود او غرقه شدستند
اگر او نیستی ما را خریدار            نبودی شاعری را هیچ مقدار

در کتاب راحه الصدور آمده: «چون کشنده در پیش او شد، مهلت خواست و وضو ساخت و دو رکعت نماز بگزارد و او را سوگند داد که چون فرمان پادشاه را به جای آوری، از من پیغامی به سلطان گذاری و یکی به خواجه» سلطان را بگوی:«این است خجسته خدمتیکه بر من خدمت شما بود. عمت این جهان به من داد تا بر آن حکم کردم و تو آن جهانم دادی و شهادتم روزی کردی. پس از خدمت شما دنیا و آخرت یافتم».( این ربایی را به عمیدالملک کندری نسبت داده اند

 
ابن اثیر هم ضمن بیان مقدمات می گوید:«پس از پایان عبادت، دو غلام خواستند او را خفه کنند به آنها گفت: من دزد نیستم و پاره ای از آستین خرقه ی خویش بدرید، و بر چشمان خویش بست و او را با شمشیر زدند. پس از کشتن او جنازه اش در پارچه ای دبیقی از پوشاک خلیقه و خرقه ای از برد، که نزد خلفاء یافته می شود پیچیدند و جنازه اش را به کندر، در جوار پدرش به خاک سپردند.»

 عجب تحفه هایی مرا شد به کام        ز الطـاف سلطـان پخته و خام

 یکی این جهانم بدادی و نام        دگر آن جهان را به تیغ خدام

 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀

 تا  بر  سر  قدرتی  غلامت  گردند       چتری همگان به روی بامت گردند

وای از پس فردایی که معزول شوی  چون زهر هلاهلی به جامت گردند
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿

 و ی روی به جلادان نمود و گفت وزیر را بگویید که:« بد بدعتی و زشت قاعدتی در جهان آوردی به وزیر کشتن، که این سنت در حق خویشتن و اعقاب باز بینی.»

منابع: (تاریخ نیشابور ـ سید علی مؤید ثابتی ص ۲۹۰ و ۲۹۴ به نقل از کامل ابن ایثرـ آثار البلدان السیاق التواریخ)
امیر عالَم ابوالفضل عبیدالله بن احمد بن علی بن اسماعیل بن عبدالله بن محمد بن میکال

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۹/۲۱
علی جهانی

نظرات  (۱)

از آنجاییکه سلجوقیان یک حکومت شبه متمرکز داشتند ولی واقعیت آن فراتر از آن است.سلجوقیان با خوی قبیله ای انس گرفنه و فکر اینکه زیر چتر یک حاکم واحد نظیر سلطان باشند برای آن ها بسیار سخت بود.بعد مرگ طغرل در ۴۵۵هجری قمری دودستگی شکل گرفت.دسته ی اول برادرزاده طغرل و جانشین وی سلیمانشاه در ری (ازآنجاییکه طغرل فرزندی نداشت اورا جانشین کردند)که به طغرلیان مشهورند و نماینده آن عمیدالملک کندری وزیر لایق طغرل بیک بن میکاییل بود دسته دوم برادرزاده دیگر طغرل،آلب ارسلان بن چغری بیک در خراسان با نمایندگی نظام الملک طوسی بود.دسته اول اختلاف زیادی باهم داشتند و اعضای آن بغیر سلیمان و کندری خواستار تقسیم قلمرو سلطان بین افراد قبیله بودند و از طرفی آلب ارسلان و یاورانش خواستار مرکزیت طلبی بودند زیرا حکومت مرکزی اقتدار و قدرت لازم جهت مقایله با اقوام مهاجم و غارتگر را داشت.بطور کلی گروه آلب ارسلان در سال۴۵۶رسما با ازبین بردن سلیمانشاه و یاورانش به سلطنت رسید.خواجه حدود یکسال کندری را نگهداشت و آن علت داشت از آنجاییکه قبل خواجه تمام اطلاعات دست وزیر بود و عمدتا هم ثبت نمیشد از وزیر جهت گرفتن اطلاعات استفاده می کرد و در سیاحتهایش در ایالات اورا همراه خود میبرد بعد گرفتن اطلاعات ضروری اورا به وضع وجیعی کشتند و این راه و رسم سیاست است جهت رقابت در تدبر و قدرت.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی